۱۳۸۸ فروردین ۳۰, یکشنبه

نمونه ی نثر نویسنده ی فقیدوشهیر،زبان شناس معروف سرزمین افغانستان:

به کوشش :محمدعارف پوپل
نمونه ی نثر نویسنده ی فقیدوشهیر،زبان شناس معروف سرزمین افغانستان:
مرحوم پروفیسور عبدالحی حبیبی کاکرقندهاری ! اگر حبیبی (رح) زنده می بود هرگز راضی نمی گردید که کسی اورا بنام قندهاری وکاکر بخواند اومردی بوددرفرازهای دیگر،ودرگفتاروپندارافقهای بلندی را می نگریست، می نوشت وتحلیل می کرد.شوخ طبع وخندان بود. زمانی که اودراثر اختلافات سیاسی به پاکستان پناهنده شد رژیم خودکامه ی کابل اورا سلب تابعیت نمود دربیانیه ی درروزنامه ی خودش نوشت(درپشاور): من می خواستم به چرم پوشان لغمان لباس داده شود وبه گرسنه گان بامیان غذا ،چیزی به خود واقاربم نمی خواستم وگناه دیگرم اینست که زبان مرده را زنده کردم وبه زبانی که قاعده یی نداشت دستورساختم . دولت به این جرم مرا سلب تابعیت نمود ...حبیبی خدایت تورا مغفرت کند سربرآر که نظام افکارمردم میهنت چگونه تغیر پذیرفته ؟ آن شب های که یکه وتنها درشعاع نورکمرنگ چراغ تیلی تاسحر نخوابیدی ،کتب وآثاری را نوشتی ،تحشیه وتعلیق کردی آیا غیرازاعتلای فرهنگ میهن عزیزت ،درمنزل گلینت در جمال مینه به چیزدیگری می اندیشیدی ؟ اینک نسل تازه چیزی درباره ی تو نمی داند ،زیرا بزرگسالان شان چیزی نتوانستند به جامعه ی جوانان تقدیم کنند! بزرگسالان نام تورا تنها به زیب کلام خودیادمی کنندازعرق ریزی توچیزی بیادندارند حتی تاریخی که تو نوشتی باهمان کم حجمی اش که در سفرنیز می شوداورا مطالعه نمود بزرگسالان ماهنوز اورا ندیده اند من نویسنده ی این سطور خوب بیاددارم که کسانی هم درین دیار-- دردیار فرهنگی وجودارند که نام تورانشنیده اند! اما یک زمان تورا خوب وصف می کنند... اگرخواهند بردیگران بنازند! ولی تودردیار بیگانه... درخارج مرزهای افغانستان ازشرقی ترین همسایه تاشمالیترین آن دارای کیش بزرگ علمی واقتدار تحقیق وپژوهش هستی ،روحت شاد ومغفرت نصیبت باد!
شاهنامه فردوسی کتابیست با ارج جهانی وحماسه ییست که اکثر پهلوانان داستانهای دل انگیز آن بسرزمین آریانای باستانی وخراسان مابعد(افغانستان کنونی)تعلق دارد وجولانگاه این گردان وشاهان نامور هم همین مناطق بلخ، تخار،سمنگان،کابل،غزنه،بست،زابل،نیمروز،هرات ومجاری هلمند وغیره بوده.خود فردوسی هم ازسرزمین طوس برخاسته،که در آنوقت جزوی از خراسان،در تحت سلطه فرمانروایان غزنه بوده وتمام روایات باستانی رویداد های شاهنامه را هم ازدهقانان وپیر مردان این سرزمین شنیده و باقریحه استوار و نیرومند که در شعر دری داشت آنرابرشته نظم آبدار کشیده است.بنابرین هم ازنظر تاریخی وداستانی وهم از جهت رجال شناسی و جغرافیایی وهم ازپهلوی ادبی ولسانی ،بیشترازمواریث درخور افتخار مردم وسرزمین ما شمرده میشودوبایستی که همواره موردتوجه محققان وزبان شناسان وسایردانشمندان باشدوما میدانیم که این کتاب ارزشمند قبلا توجه عامه مردم ما رابحدی جلب کرده بود،که در شبهای دراز زمستان درزیرصندلیها و یا در تاو خانه های گرم،بزمهای شاهنامه خوانی می آراستند وپیران وجوانان از شنیدن داستانهای عبرتناک وسودمند آن حض میبردندوهم بنابرین شاهنامه نویسی وشاهنامه آرایی درمدت این ده قرن ازاستانبول تاکلکته رواج داشت وهنرمندان ازکاتبان خوش نویس یانقاشان مذهبان ومصوران وصحافان وجدول شان وغیره.این کتابرامظهرهنرمندیهای خود قرار دادبودندوتاکنون صدها نسخه وخوش خط ومزین ومذهب ومصورآن درکتابخانه هاوموزیم های دنیا محفوظ است.ولی جای تعجب است که کتابی باچنین ارزشهای ادبی وهنری که مورد توجه وخوانش مردم ازدربارهاتابزمها عامه در روستا هاوشهرهابود حتی ئک نسخه قدیم آن که نزدیکتربه عصرحیات فردوسی(نیمه اول قرن پنجم هجری)باشدباقی نمانده وتاکنون بر محققان وقدرشناسان این حماسه جهانی پدیدار نیست ونه علت این مسله برکسی روشن است.جزاینکه بگویم:یغمای جهانسوس چنگیزخان تمام مراکز تمدن وکتابخانه های اسیای میانه وخرسان وایران راازبین بردودرین بین نسخه های شاهنامه باسایرآثارارزشمنددانشوران این سرزمین هم ازبین رفت وقراریکه برخی ازمورخان ازآنجمله یاقوت حموی بوجود چنین کتابخانه های غنی واتلاف آن اشاره هادارند.امادرینجا باستماع این دلیل بحث ماقطع نمیشود وصدهاسخن دیگردرباره این اثرگرانبها فردوسی مورد توجه ژرف بنیان سخن شناس قرارمیگیرد که از تمام نسخه های باقی مانده وخطی شاهنامه غالبا دو نسخه مجودنیست که درثبت کلمات وترتیب ابیات وتسلسل فصول ومطالب باهم شباهت وموافقت درتام داشته باشند.این مسله هم هر شخص ژرف نگر رابه شبهت ووسواس اندر میسازد که اگر بقول فردوسی:
پی افگندم از نظم کاخی بلند
که ازبا د وبارانش ناید گزند
این کاخ پرافتخارنظم اگر ازچشم عوامل طبیعی مانند باد وباران گزندی ندید ولی از گزند ارادتمندان شاعریعنی خوانندگان ونقالان ونویسندهگان نسخ خطی وفرهنگ نگاران وحتی درباریان ودانشمندانی که به جمع وترتیب واصلاح نسخه های خطی آن گماشته میشدند ودرمتن آن دست میبردند نجات نیافت وآسیبهای دید که تلافی ان اکنون میسرنبوده وتمییز وتطهیراصل از جعل بسیار دشوار است در حالیکه نسخه اقدمی که بعصر سراینده آن نزدیکتر باشد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر